مت دیمون
این ستاره موفق هالیوودی که سه دختر به نام های ایزابلا 6 ساله، جیا 4 ساله و استلا 23 ماهه و یک دخترخوانده به نام الکسیا 14 ساله است، امیدوار است که دخترانش تا می توانند از دید رسانه ها دور باشند. او در مصاحبه با هالیوود ریپورتر گفته بود: «من سعی می کنم دخترامو به جهتی خلاف بازیگری سوق بدم. این کار برای خانما در مقایسه با آقایون متفاوته. بازیگری خیلی برای خانما خشنه. آقایون از چهل سالگی به بعد نقشای خیلی خوبی می گیرن و همون موقع است که بهترین عملکرد و توانایی شونو رو نشون میدن.»
جانی دپ
اگر لیلی-رز، دختر جانی دپ، یا پسرش جک، وارد حرفه بازیگری می شدند، او چه فکری می کرد و چه حسی داشت؟ او در جواب این سوال به خبرنگار سی ان ان می گوید: «وحشت زده می شدم. وقتی به اندازه هر کدوم از ما تو این زمینه بوده باشی و کار کرده باشی، درک خیلی خوبی از عدم پذیرش این شغل در ابتدا و در ادامه راه داری. و امیدوار هستی که بچه هات کارهای بهتری انجام بدن... دوست داری بچه ت یه نقاش یا یه شاعر بزرگ بشه. دوست نداری بچه هات رئیس داشته باشن.»
بروک شیلدز
بروک با آنکه خودش بچه ستاره بوده امیدوار است که دخترانش – روان 9 ساله و گریر 6 ساله – شغل هایی غیر از بازیگری یا مدلینگ انتخاب کنند. او در مصاحبه با لایف اند استایل می گوید: «بخاطر خودشون امیدوارم این شغلو انتخاب نکن. چون فشار و استرس زیادی داره. وقتی تحصیلات داشته باشن هر کاری دلشون بخواد می تونن انتخاب کنن. اگه به کمک من نیاز داشته باشن، سعیمو می کنم، ولی امیدوارم علایقشون به سمت بازیگری نباشه.»
بریتنی اسپیرز
این پاپ استار مشهور در مصاحبه با مجله کازموپولیتن قاطعانه اعلام کرد که نمی خواهد پسرانش پا جای پای او بگذارند و در این مورد گفت: «اگه پسرام بهم می گفتن که می خوان وارد کسب و کار سرگرمی بشن، در اتاقشونو روشون قفل می کردم تا سی سالشون بشه.»
نیک کنون
وقتی مجله Parade از نیک می پرسد که آیا می خواهد دوقلوهایش شانس ستاره شدن در شوی تلویزیونی خودش یعنی America's Got Talent را داشته باشند یا خیر، در جواب می گوید: «به هیچ وجه. این حس شخصی منه. ولی اگه از همسرم بپرسید میگه "آره، سال دیگه ثبت نامشون کنیم!" ... به عنوان یه پدر و شاید بخاطر اینکه تازه پدر شدم، خیلی روشون تعصب دارم و خیلی روشون حساسم و دوست ندارم کسی در مورد اونا قضاوت کنه.»
الیسون هانیگان
الیسون به خبرنگار Celebrity Baby Scoop گفته است که می خواهد دختر بزرگش ساتیانا، 3 ساله، تربیت خوبی داشته باشد و در تربیتش بر بازیگری تأکیدی صورت نگیرد. او می گوید: «من خیلی نگرانم از اینکه اونو تو لوس آنجلس بزرگ کنم، چون اینجا بچه های کوچیکی رو می بینید که به چیزایی اهمیت میدن که اصلاً نباید ازشون چیزی بدونن. من دوست دارم دخترم دوران کودکی نرمالی داشته باشه. ولی اگه وقتی بزرگ شد بخواد وارد دنیای بازیگری و شو بشه، ازش حمایت می کنم.»
جسیکا آلبا
کریستینا اپلگیت
سیدی گریس، دختر کوچولوی 1 ساله کریستینا را به این زودی ها در تلویزیون یا سینما نخواهید دید. کریستینا در مورد دخترش به خبرنگار E! Online گفته است: «اون اجازه داره درس بخونه و اگه خواست می تونه کلاس های بازیگری یا رقص رو بگذرونه. ولی وقتی صحبت از پول گرفتن در ازای نشون دادن استعدادها باشه، تا وقتی که 18 سالش بشه، محکم میگم "نه!"»
هیلاری داف
هیلاری در مصاحبه با Piers Morgan نگرانی شدیدش در مورد احتمال بازیگر شدن پسرش لوکا را ابراز کرده بود و گفته بود: «من فکر نمی کنم راهی وجود داشته باشه که بشه جلوشو گرفت. معتقدم بچه ها می دونن چی میخوان. فقط دعا می کنم این چیزی نباشه که اون میخواد.»
مسئول اداره تبلیغات اسلامی شهرستان فردوس با حضور در محل هیئت محبان حضرت رقیه (سلام الله علیها)، از زمین در حال ساخت مسجد این هیئت بازدید کرد.
به گزارش روابط عمومی اداره کل تبلیغات اسلامی خراسان جنوبی، در این بازدید سید حبیب ابراهیمی، مسئول هئیت محبان حضرت رقیه (سلام الله علیها) گزارشی از فعالیت های عمرانی این مجموعه ارایه کرد.
در ادامه این بازدید، حجتالاسلام محمد مرادی، مسئول اداره تبلیغات اسلامی شهرستان فردوس، برای رفع موانع پیش رو در روند ساخت و ساز هیئت مذکور قول مساعد داد.
به گزارش آنتی ابلیس به نقل از شیعه آنلاین، رسانه هاي عربستان سعودي از بازداشت يک جوان غير عربستاني که يک مدعي دروغين نبوت بوده، در بخش زنانه مسجد النبي صلي الله عليه و آله و سلم در شهر مدينه منوره خبر دادند.
گفته مي شود اين جوان غير عربستاني با وارد شدن به بخش زنانه مسجد النبي، فرياد مي زد: من پيامبر جديد هستم. من فرستاده خداوند هستم.
اين رسانه هاي سعودي همچنين افزودند: بعد از ورود اين مدعي دروغين به بخش زنانه مسجد النبي، مأموران امنيتي و حفاظتي مسجد او را در درون هاي مدار بسته ديده بودند و فورا وي را بازداشت کرده و به مرکز پليس منتقل کردند.
از سوي ديگر سرهنگ "فهد بن عامر الغنام" رئيس پليس مدينه منوره نيز طي اظهاراتي ضمن تأييد بازداشت اين مدعي دروغين، گفت: بررسي هاي اوليه و بازجويي هاي انجام شده نشان مي دهد که فرد بازداشت شده از نظر روحي – رواني بيمار است و مشکل دارد.
وي در ادامه افزود: بر همين اساس او را از مرکز پليس به بخش اعصاب و روان يکي از بيمارستان هاي مدينه منتقل کرديم.
شايان ذکر است، يک ماه پيش نيز نيروهاي امنيتي سعودي يک شهروند يمني را که مدعي شده بود پيامبر الهي است، بازداشت و روانه زندان کرده بودند.
Password:rmtnhdmanu
Username:TRIAL-0106760770
Password:xac34kp5f8
Username:TRIAL-0106760767
Password:97urrfj86p
Username:TRIAL-0106762341
Password:8ncrba8xnm
Username:TRIAL-0106762339
Password:76767jepth
Username:TRIAL-0106762336
Password:2ptaktnusc
اگه فقط یه روز همه ی جوابای من بله باشه
چی از من می خوای؟
اعلام کاندیداتوری عبدالعزیز بوتفلیقه در انتخابات ریاست جمهوری الجزایر
می تواند یک خبر عادی در کنار دیگر اخبار باشد. این که رییس جمهوری الجزایر
که دیپلماتی کارکشته و حالا سالمند است قصد دارد بار دیگر رییس جمهوراین
کشور شمال آفریقا شود چندان نباید جای تحلیل داشته باشد.
وجه جالب
ماجرا اما برای ایرانیان - خاصه دوستداران دکترعلی شریعتی – این است که نام
بوتفلیقه اولا با قرارداد 1975 و میانجی گری بر سر اروند رود میان ایران و
عراق و ثانیا با وساطت برای آزادی شریعتی از زندان و با دستور مسقیم شاه
گره خورده است.
ماجرا از زبان دکتر سید محمد مهدی جعفری از این قرار است:
«شاه
و صدام در الجزایر قرارداد صلح ایران و عراق را امضا کرده بودند. در آن
زمان عبدالعزیز بوتفلیقه، وزیر امور خارجه الجزایر بود و در آن مدت بسیار
به شاه خدمت کرده و به او نزدیک شده بود. بوتفلیقه پس از امضای قرارداد از
شاه شیرینی میخواهد. طبق روال معمول، وزرای خارجه در چنین مواقعی پول
دریافت میکنند. شاه میگوید من در حال حاضر چیزی همراه خود ندارم، وقتی به
تهران رفتم شیرینی شما را تقدیم میکنم. اما بوتفلیقه به شاه میگوید
خواسته من چیزی است که شما در حال حاضر هم در اختیار دارید و آن آزادی دکتر
شریعتی است.
شاه پس از مکثی کوتاه موافقت خود را اعلام میکند.
شاه به محض ورود به فرودگاه تهران، نصیری، رییس ساواک را به زندان میفرستد
که دکتر شریعتی را آزاد کند. همه از این تصمیم جا میخورند، یکی از اعضای
ساواک، رسولی یا عطارپور (حسینزاده) میگفت که بدون حکم دادستانی و خروج
نام دکتر شریعتی از افراد تحت تعقیب، نمیتوان چنین کاری کرد، شبانه هم کسی
نیست این کار را انجام دهد. با این اوصاف چون حکم اعلیحضرت بود، خودشان
سندی از سوی دادستانی درست میکنند و شریعتی شبانه آزاد شد.
دکتر
میناچی هم که در سلولی نزدیک دکتر شریعتی بود، تعریف میکند نیمه شب وقتی
شریعتی را میبردند، ما همه جا خوردیم که چه شده و با اعضای سلولهای دیگر
فریاد زدیم که شریعتی را کجا میبرید؟ سرانجام به دکتر شریعتی میگویند به
خانواده زنگ بزنید، که بیایند و شما را ببرند و ایشان هم به برادر خانم خود
آقای شریعت رضوی زنگ میزند که بیایند و او همان شب به خانه
بازمیگردد.»
بدین ترتیب دکتر علی شریعتی این امکان را می یابد که
نوروز 1354 را در خانه باشد و یکی از معدود فیلم هایی که دکتر را در حیاط
خانه ( خیابان جمال زاده) نشان می دهد مربوط به ایام پس از این آزادی است.
آشنایی
و دوستی علی شریعتی با عبدالعزیز بوتفلیقه ریشه در دوران دانشجویی در دهه
40 خورشیدی و در فرانسه داشت و چون دکتر شریعتی از علاقه مندان جبهه آزادی
بخش الجزایر بود و مبوتفلیقه ریاست شاخه جوانان در پاریس را بر عهده داشت
میان آن دو رابطه دوستانه ای برقرارشد.
اهمیت این خاطره به این خاطر
هم هست که یکی از نهادهای تاریخی با گرایش خاص ادعا می کند آزادی دکتر
شریعتی در واپسین روز سال 1353 و در آستانه عید نوروز در پی گزارش مثبت
ساواک درباره او و یک هفته قبل از پایان سال و نه ناگهانی بوده است. به
همین خاطر سید محمد صدر خواهر زاده امام موسی صدر و معاون وزارت امور خارجه
در دولت آقای خاتمی در گفت و گویی با روزنامه اعتماد در اول آبان سال 1390
گفته است:
« من سفری به الجزایر داشتم تا پیام آقای خاتمی
رابه عبدالعزیز بوتفلیقه، رییسجمهور آن کشور - که از مبارزان انقلاب
الجزایر علیه فرانسویها و از مرتبطین با دکتر شریعتی بود - ابلاغ کنم.
نکتهای هم همیشه در ذهنم بود و میخواستم از او بپرسم. در کاخ ریاست
جمهوری، بوتفلیقه استقبال بسیار گرمی از ما کرد و با بنده در حالی که معاون
وزیر بودم، ۳ ساعت و نیم ملاقات کرد و پس از ملاقات نیز برخلاف رسم معمول
تا بیرون سالن آمد، حتی در طول مصاحبه مطبوعاتی کنار من ایستاد و تا کنار
اتومبیل بدرقه ام کرد.
در حالی که این رفتار فقط با مقام همتا صورت
میگیرد. پس از سخنان رسمی به او گفتم من یک سوال خصوصی دارم و آن هم
مربوط به دکتر شریعتی است. گفت بگویید. گفتم: دکتر شریعتی پس از یک دوره
فعالیت در حسینیه ارشاد، توسط شاه دستگیر شد، اما یک مرتبه آزاد شد. در
همان زمان شایع شد که با وساطت شما او آزاد شده است و این آزادی، همزمان با
امضای قرارداد ۱۹۷۵ ایران و عراق در الجزایر بود که شما درانعقاد آن نقش
اساسی داشتید و گفته میشد شاه که از این اتفاق بسیارخوشحال بود. به شما
گفته بود تو جایزهای از من نمیخواهی؟ شماهم گفته بودید دکتر شریعتی را از
زندان آزاد کنید. شاه هم که در موقعیت عکسالعملی قرار گرفته بود با
درخواست او موافقت میکند.
وقتی این شنیدهها را برای بوتفلیقه
بازگو کردم، تایید کرد و گفت دقیقا همین گونه بود و من از شاه ایران خواستم
که دکتر شریعتی را آزاد کند و این کار را انجام داد تا تشکری بابت امضای
قرارداد الجزایر کرده باشد.»
عبدالعزیز بوتفلیقه متولد سال 1937 میلادی است که به سال خورشیدی 1316 می شود. یعنی حدودا 4 سال از دکتر شریعتی کوچک تر بوده است. جالب این که او متولد الجزایر نیست و در مراکش به دنیا آمده اما نقش او در جبهه آزادی بخش الجزایر چنان بود که تبار مراکشی اش مانع از ارتقای سیاسی پس از استقلال این کشور نشد.
انتظار می رود اگر بار دیگر او رییس جمهور شود و به ایران سفری داشته باشد امکان بازگویی این خاطره از زبان خود او و در یک حضور دانشگاهی یا در دیدار با خانواده شریعتی فراهم آید تا ثبت آن به عنوان سند بهانه را از مخالفان و منتقدان شریعتی که درباره دلیل آزادی او از زندان در اواخر سال 53 ادعای دیگری را مطرح می کنند سلب کند.
تعداد صفحات : 6